panisapanisa، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره

بهترین بهانه ی نفس کشیدن مامان و بابا

پانیسا در بابلسر

1392/6/13 20:37
نویسنده : مامان نلیا
330 بازدید
اشتراک گذاری

سلاااااااااااااااااااام عشــــــــــــــــقم...عزیـــــــــــــــــزم...نانازم روز جمعه من و بابا و شما که رفته بودیم خونه مامانی اینا تصمیم گرفتیم با مامانی و باباجی و یاسمن بریم بابلسر بگردیم...
وقتی رسیدیم اول رفتیم رستوران ناهار بخوریم...اونجا برای شما هم یه صندلیه غذا بود...تا بخواد غذای ما آماده شه شما رو نشوندیم رو صندلی و ناهارتو که از خونه برات اوورده بودم رو بهت دادم...شما هم گرسنه ات بود و حسابی غذا خوردی... قربونت بشـــــــــــم جوجویه مامان...

پانیسا با لب و دهن ماستی...




پانیسا در حال جویدن غذا...




بعد از اینکه ما هم ناهارمونو خوردیم رفتیم تو محوطه رستوران و شما با یاسمن یه کم بازی کردین...فقط حیف که هوا خیلی گرم و شرجی بودددددددددددد...


پانیسا در حال بازی...قربون اون قیافت...







 بعدش هم رفتیم کنار ساحل...اما چون خیلی هوا گرم و شرجی بود فقط چند دقیقه موندیم...شما هم کار خرابی کرده بودی مامانی شما رو شست و برگشتیم خونه...

پانیسا کوچولو کنار ساحل بابلسر...




                                                   

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)