panisapanisa، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

بهترین بهانه ی نفس کشیدن مامان و بابا

اولین شب یلدا با دختر نازمون

قبل از به دنیا اومدنت برای اینکه شب یلدا رو کجا باشیم و چکار کنیم برنامه چیدیم....ولی انگار تو هم قصد داشتی تو برنامه های ما باشی شیطون که زودتر اومدی... قرار شد شب یلدا همه بیان خونه ما....من زیاد سر حال نبودم...هم درد داشتم هم اینکه شیر نداشتم و توام حسابی گرسنه بودی...طوری که مجبور شدیم با قاشق یه کم بهت شیر خشک بدیم.اصلا طاقت دیدن این صحنه رو نداشتم و پشتمو میکردم.یه جورایی از دست خودم عصبانی بودم...اما دقیقا 4 روز بعد از زایمان تونستم از شیر خودم تو رو تغذیه کنم و تا امروز که 6 ماه و 19 روزته همچنان از شیر مامان میخوری و من به خاطر این نعمت که خدا بهم داده شاکرم.. تو شب یلدا ما بیشتر تو اتاق بودیم و استراحت میکردیم...همون...
17 تير 1392