حموم و آب بازی
سلام نانازه مامان...امروز میخوام آب بازی و شیطنت هاتو تو حموم برات تعریف کنم...
خدا رو شکر خیلی حموم و آب بازی رو دوست داری...مامان هم خیلی حموم بردن شما رو دوست داره...اول که تازه میای تو حموم هنوز از محیط جدیدت گیجی و با چشای گرد و متعجب تند تند این ور و اون ور رو نگاه میکنی...مامانم از این فرصت استفاده میکنه برات شعرهای بچه گونه میخونه و تندی شما رو میشوره...
کم کم که روت وا شد () دیگه شروع میکنی و یه دقیقه هم مهلت نمیدی...همش میخوای شلنگ دوشو بگیری و بکشی...شامپوتو بگیری...لیفتو بخوری...دمپایی حموم رو بگیری و ...
مهار کردنت کار سختیه چون مثله ماهی لیزی...
معمولا وانتو پر از آب میکنم و جوجه هاتو هم میندازم توش و میذارمت اون تو تا واسه خودت حسابی بازی کنی...خیلی دوست داری و واسه خودت کیف میکنی و با صدای بلند آواز میخونی و دد و نانا میگی و نانای میکنی...ببین چه شاد و خوشحالی جوجوی مامان:
و شلپ شلپ میکوبی رو آب...
جوجه هاتو فوری میخوری...
لیفتم خیلی دوست داری...
اگرم یکی از جوجوها از آب بیرون بیوفته حتما باید دولا شی و خودت برش داری...
بعد از اینکه حسابی خسته شدی خشکت میکنم و میدمت بغل بابایی...که معمولا از خشک شدن هم خوشت نمیاد و غر میزنی!
این یه روز دیگه ست که تازه از حموم بیرون اومدی...با مامانیت رفته بودی..
مامان قربون اون شیطنت هات بشه دختر گلم...