پانیسا جان رویش اولین مرواریدت مبارک
دختر عزیزم اولین دندونت در اومد.....مبارکت باشه گلم....مبارکه...مبارکه....مبارکه...
یه شب که از پارک اومده بودیم خیلی اتفاقی سر دندونتو دیدم که بیرون زده...دستامو شستم و مالیدم به لثه ات و تیزی دندون خوشگلتو حس کردم....مبارکت باشه عزیزترینم....
اواین دندون شما تو تاریخ 92/4/11 در اومد...یعنی وقتی تقریبا 6 ماه و 13 روزت بود....
ما هم تصمیم گرفتیم برات جشن دندونی بگیریم...
جمعه 92/4/21 جشن دندونیه شما بود....
از 1-2 روز جلوتر کارامو کردم و برات تم دندونی درست کردم...بابا هم اومده بود پیشمون...صبحش با کمک بابا خونه عزیز اینا رو با بادکنک و تم دندونی تزیین کردیم...
عصر وقتی داشتیم برای جشن کوچیکمون آماده میشدیم زنگ زدن و مامانی و باباجی اومدن....از ساری...اومده بودن که ما رو سوپرایز کنن...
ولی بابا حدسشو زده بود و به ما هم آمادگیشو داده بود...
عمو و زن عمو و دختر عمو و پسر خاله بابا هم اومدن...کلا 13 نفر بودیم...برای شما یه کلاه با تم دندون درست کرده بودم و گذاشته بودیم رو سرت...خیلی بهت میومد...
خودتو ببین چه ناز شدی نانازم:
عزیزم اون شب خیلی به شما خوش گذشت...خیلی ذوق میکردی و هیجان زده شده بودی...همش میخواستی اون دندونای مقوایی رو بگیری و بخوری...
خوشحالم که بهت خوش گذشته...تا سرحال بودی و میخندیدی گذاشتیمت رو مبل بشینی و ازت عکس گرفتیم...اینا عکساته...ببین چه شادی...
اینم یه عکس از پدر و دخمل خندون من...عاشق هر 2تا تونم...
با هم یه کمی رقصیدیم و بعدش گفتیم تا شما سرحالی بهتره کیک رو بیاریم برات...
قبلا کیک رو برات به شکل دندون سفارش داده بودیم...خیلی خوجل بود کیکت و البته خوشمزه...مامان کیک رو برات اوورد...شما هم حسابی ذوق میکردی و دست و پا میزدی...وقتی کیک رو جلوت گرفتم تا شکل دندون رو ببینی دایی نیما گفت بذار دستشو فرو کنه تو کیکش...منم قبول کردم و کیک رو جلوت گرفتم...شما هم دستتو تا آرنج مالیدی به کیک...تو این عکس جای دستت کاملا معلومه....بعد هم هر 3 با هم کیک رو بریدیم....
مامانت عکس کیکتو رو مقوا کشیده بود و بریده بود و چسبونده بود رو بادکنک تا شما بگیری دستت...
بعدش هم کادوهاتو باز کردیم و شام خوردیم...
عزیز جون یه شام هول هولکی آماده کرده بود چون اول قرار بود فقط خودمون باشیم و یه جشن ساده کوچیک بگیریم اما بعد مامانی اینا رسیدن و عزیز هم فقط مقدار شامو بیشتر کرد...دلمه/جوجه کباب/آش دندونیه دخملی ,شام دندونیه ما بود...اینم یه عکس از میز شام ما:
اینم آش دندونیه دخملی با تزیین دندون:
اینم یه عکس از شما با بابا جون که خیلی دوسش دارمممممممممممم...خیلی....
شب خیلی خوبی بود و خیلی خوش گذشت...شما هم انقد هیجان زده شده بودی که با اینکه خیلی خوابت میومد اما نمیخوابیدی....تا بالاخره ساعت 1 شب بعد از رفتن همه خوابیدی...
دختر خوشگلم اینم از جشن دندونیه شما...ایشالا برات جشن تولد بگیریم گلم...همیشه صورتت شاد و لبت خندون باشه عزیزترینم....