کلمات جدید...کارهای جدید
عشقه کوچولوی مامان شما تا امروز 92/11/11 میتونی این کلمات رو با درکه معنی اش بگی:
مامان نـــــــــــــــلی (خیلی سخت و کم میتونی اسمه مامان رو بگی...بعضی وقتام دلی میگی)
بابا امیــــــــــــــــــــــــــــــــــن (دقیقا با همین کش امین رو میگی...)
دد (بیرون رفتن)
ب ب (خوراکی)
آبه (آب)
بی بی (همون پی پی)
عمـــــــــــــه
عم (همون عمو ه)
عجی (عزیز جون)
دایی
نـــــــــــــــی نـــــــــــــــــی
پ پ پــــــــــــــرت (وقتی میخوای چیزی رو پرتاب کنی اینو میگی)
هاپو
بیـــــــــا بیــــــــــا
از رنگا هم رنگه آبی رو میشناسی و مثلا وقتی یه لیوان آبی رو میخوای میگی:آبی بیـــــا بیــــــا...تازه انگشته اشاره ات رو هم باز و بسته میکنی که یعنی بیا بیا
کارای جدیدی هم میکنی:
وقتی بهت میگیم پروانه چکار میکنه با دستات مثله پروانه بال بال میزنی
صدای هاپو/پیشی/گنجشک/ببعی رو در میاری
به ما شی شی (شیر) میدی بخوریم...چون تکون هم نمیخوری مامان هم از فرصت استفاده میکنه و زیر گلوتو قفسه سینتو حسابی ماااااااچ میکنه و بو میکنه...عاشقه بوی بدنتم
از اونجایی که از صبح تا شب تلویزیون ما روی کاناله pmc هست وقتی به اون قسمتش میرسه که افراد میان میگن we love you PMC شما فوری هر دوتا دستاتو میاری بالا و مثله اونا کفه دستاتو نشون میدی
وقتی که به پله آشپزخونمون میرسیم رو زمین میشینی و 4دست و پا ازش میری بالا و میایی تو آشپزخونه باز بلند میشی و راه میری
فعلا اینا به ذهنم میرسه...