panisapanisa، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره

بهترین بهانه ی نفس کشیدن مامان و بابا

تولد آویسا جون

1392/10/2 1:01
نویسنده : مامان نلیا
436 بازدید
اشتراک گذاری

دخترم روز تولدت (28 آذر) مامانه آویسا با چند روز تاخیر براش تولد گرفته بود و ما هم دعوت بودیم...هوراهوراهورا

شب خیلی خوبی بود و هم مامان هم شما با دوستای جدیدت بیشتر آشنا شدی و خیلی خوش گذشت...اولش یه کم غریبی میکردی و آروم بودی اما کم کم موتورت روشن شد (نیشخند) و شیطونی کردی...البته نه مثله همیشـــــــــهاز خود راضی

امیدوارم ما مامانا و باباها و نی نیا بتونیم دوستای خوبی برای همدیگه باشیـــــــــــم...چشمک

پانیسا قبل از رفتن به تفلـــــــــــد دوستـــــــــش...قربون اون خنده هات دخملیمماچ




پانیسا و دوستش آدرینا در حال شام خوردن...




خودتو ببین داری پستونکتو به آدرینا تعارف میکنیقهقهه
البته دوست داشتی شیشه شیر آدرینا رو هم بخوریااااااااا...نیشخند





قربون هر دو تاتونماچماچ




پانیسا و آویسا...هر دو خسته ولی همچنان بیدار
...خمیازه 
قربونتون بشم من...ماچماچ
دوستتون آدرینا تو بغله مامانش خواب بود ولی شما 2تا هنوز بیدار بودید
 



آویسا جون تولدت مبــــــــــــــــــــارک خاله...ایشالا 120 ساله شی...به ما که خوش گذشت و دسته مامانت هم درد نکنه که برای شما زحمت کشیده بود...ماچ

                                

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

الی مامان آدرینا
7 دی 92 12:28
وای وای دخملیا رو! قربونتون برم من!