panisapanisa، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 8 روز سن داره

بهترین بهانه ی نفس کشیدن مامان و بابا

تاخیر طولانی

1393/11/9 22:00
نویسنده : مامان نلیا
761 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیـــــــــــزمآرام

پانیسا جونم مامان بالاخره بعده شش ماه فرصت کرد بیاد وبلاگتو آپ کنهخندونک

دخملی ماشالا هزار ماشالا شما از بس شیطون شدی که دیگه مامان کمتر فرصت میکنه بیاد اینجا و اگه لپ تاپ رو روشن ببینی که دیگه هیچــــــــــیزبان مامانو ببخش دخترکم...خطا

شاید کمتر فرصت کنم ولی بالاخره میامعینک

گلچینی از عکساتو برات میذارم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

       

 

 

 

علاقه زیادی به پشت پنجره اتاق خوابه ما داریا شیطوووونه مامانخندونک

 

 

دوست نداشتی پیاده شیغمگین

 

 

 

 

 

                  

دخترم متاستفانه روزه سوم مهر 93 خیلی ناگهانی خاله ام به رحمت خدا رفت و ما رو تنها گذاشتگریهگریهگریهمجبور شدم بدونه شما برا 2-3 روز برم آستارا (شهری که خاله ام اونجا زندگی میکرد)روزهای خیلی خیلی بدی بود و دوست نداشتم شما شاهده اون صحنه ها باشی.شما پیشه مامانی اینا موندی.این دوتا عکسی که الان برات میذارم مربوط به اون موقع میشه که عمو آرمین برام فرستاد.مامان هم انقد دلش براتون تنگ شده بود که با دیدنه این عکسا کلی گریه کردم...عزیزم مامان اصلا طاقته دوریتو نداره.ایشـــــــــالا خدا حافظت باشه عزیزم

تو این عکس خیلی کز کردیغمگین

 

 

ایشالا خدا خاله نوشینه مامان رو رحمت کنه...روحـــــــــــش شـــــــــــادغمگین

 

               

 

 

پسندها (2)

نظرات (3)

مهتاب
11 بهمن 93 17:22
ای جانم چقدر نازی شما خاله جون خاله جون علیرضای منم توی مسابقه عکس شرکت کرده میشه بری بهش رای بدی؟ یه دنیا ممنون اینم لینکش http://photo.ninisite.com/Showphoto.aspx?vid=2015011122090505397
خاله
17 بهمن 93 16:02
روحش شاد برات شادی ارزومیکنم................. دخترم 22ماهه شده مامانی زود بیاااااااااااااا
مامان نلیا
پاسخ
ممنون خاله جان
♥ایدا♥
19 بهمن 93 21:19
چه دختر خوشگلی عجیجم به منم سر بزنید اپم