پادیدا
سلام جوجه مامان
دخترم داری روز به روز بزرگ و بزرگتر میشی و چیزایی جدیدی رو یاد میگیری...جدیدا کلماته زیادی رو میتونی تلفظ کنی که دقیقا همشون یادم نیست که بخوام برات لیستشون کنم...ولی چیزای خاصی که یادمه اینه که خودت به میله خودت کلمه مامانی رو به مامامی و کلمه باباجی رو به بابابی تغییر دادی...
و دیگه به باباحمید تق تق نمیگی و همون کلمه بابابی رو بهش میگی...
وقتی اسمتو ازت میپرسیم میگی پادیدا...
اسمهای دوستات (آدرینا و آویسا) رو میگی...
وقتی ازم دور باشی و بعد ببینمت و ازت بپرسم کجا بودی و چکار کردی قشنگ با تک کلمه میتونی منظورتو بهم برسونی...و مامان عاشقه این سوال و جوابهاست که انقد بامزه جواب میدی عزیزم...
چندتاعکس از دختره خوشگلم
مشغوله صحبت با عزیز جون...
با این روشه دایی ایمان خیلی راحت و آروم خوابیدی گلم...
جدیدا عزیز جون خاله بازی رو بهت یاد داده و تو این عکس داری خیلی بامزه به نی نیت شیر میدی...
و اینجا هم داری میخوابونیش...بهش عزیزم هم میگی...
پانیسا و روشنا خانم
شیطون خانم خودتو ببین چطوری از کوله عزیز جون بالا رفتی تا بتونی توی قابلمه رو ببینی
پانیسا با پیرهن بابابیش