panisapanisa، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره

بهترین بهانه ی نفس کشیدن مامان و بابا

دومین روزه نوروز با دوستای خوبمون

1393/2/8 1:43
نویسنده : مامان نلیا
841 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزه دلم روزه دوم نوروز با دوستامون رفتیم باغه یکی از همین دوستام...از صبح رفتیم و تا غروب هم بودیم...

روزه خیلی خیلی خوبی بود برا هممون.شما هم با دوستای همسنه خودت حسابی بازی کردی.با همدیگه رفته بودین سنگ ریزه های دور باغچه رو بیرون میریختین و...همه لباساتون خاکی شده بود...مامان و بابا هم با دوستاشون حسابی خوش گذروندن...عینک 

پانیسا کوچولو و آویسا کوچولو...









ناهارم همونجا جوجه کباب درست کردیم و خوردیم...هرچند که شما زیاد نخوردی و بیشتر مشغوله شیطنتت بودی...

آدرینا کوچولو و باباش...



خیلی بامزه بودین.4 تا نی نیه همسن هم بودین...برا خوابوندنتون ما مامانا کلی خندیدیم...مگه میخوابیدید...هی بهم نگاه میکردین و وول میخوردین...تا بالاخره دو تا نی نی خوابیدن و شما هم وقتی حسابی خسته شدی اومدی بغلم خوابیدی...فقط یکی از دوستات تا آخرش بیدار موندنیشخند 

 

مامانی جونم دوستای خیلی خوبی داریم.البته ما مامانا بواسطه شما فسقلیا با هم دوست شدیم...امیدوارم دوستیمون سالهای سال ادامه داشته باشه و شما بچه ها با همدیگه بزرگ بشین...قلبچشمک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)